چطور برای استارتاپ تیم دور هم جمع کنیم ؟
یکی از بهترین راه ها برای دور هم جمع کردن تیم و پیدا کردن ام تیمی دوستان و آشنایان شما هستند خصوصا اگر دانشجو هستید خیلی از افراد دنبال راه انداختن یک کار جدید هستند یکی از بزرگترین فرصت هایی که در دورهمی هایی مانند هم فکر استارتاپ گرایند استارتاپ ویکند وجود دارد همان هم تیمی و نیروی کار متخصص و متعهد است
در عصری که خیلی ها از بیکاری گله دارند ؛ هستند متخصصان و افرادی که حداقل ماهی یکبار یک ایمیل دعوت به کار از شرکت‌های رقیب دریافت میکند و مهارتهای آنها باعث دردانه شدن آنها در بازار کار شده است.
مثل جاهای دیگر در بحث کارآفرینی و خصوصاً استارتاپ ها یک چالش بزرگ وجود دارد چالش “تخصص و تعهد”
بسیاری از تیم های استارتاپی یک برنامه نویس خیلی ماهر و متخصص را بعد از سختی های بسیار پیدا کرده‌اند و به توافق رسیدند که با هم کار کنند . اما بعد از مدتی کار بهانه آوردن شروع می شود و این نیروی کار متخصص بهانه های مختلف می آورد : از اعزام و رفتن به سربازی گرفته تا اپلای کردن برای خارج از کشور و ادامه تحصیل در دانشگاه و غیره
بدقولی و تعهد نداشتن برنامه نویس ها ؛ دیگر تبدیل به لالایی هر شب برای کودکان شده است !
از هر کسی که مدتی است کسب و کار دارد پرسید احتمالاً سر و کار شما متخصصانی افتاده که تعهد نداشته اند و یک شب با یک پیام و یا یک تماس دیگر سر کار نیامده‌اند
انگار که تخصص یک دنیای جداگانه دارد و تعهد و پایبند بودن به کار یک دنیای دیگر دارد گاهی اوقات تعهد و تخصص ۱۸۰ درجه با هم در تعارض هستند.
قبل از آنکه درخواست کاری به کسی بدهید هر دو وجهه کاری یعنی متخصص بودن و متعهد بودن آن مطمئن شوید.
به جای آنکه یک نابغه بدون تعهد به کار شما استخدام کنید از لحاظ علمی و تخصص را به کار بگیرید که منظم است و روزانه حداقل ۸ ساعت برای پیشرفت خودش و کسب و کار شما فعالیت کند
نابغه برنامه نویسی php یا سی شارپ سودی برای رشد کسب و کار شما ندارند . درصورتی که هر روز بیش از اهمیت دادن به کار ؛ گیم های آنلاین بازی میکند . پیگیری لیگ های معتبر بسکتبال و فوتبال اروپایی را میکند . اخبار فیلم های هالیوود و غیره را بررسی می کند و ….
یک ترازو را در نظر بگیرید که در یک طرف آن دانش ، تخصص ، مهارت و تجربه است و در طرف دیگر آن تعهد اشتیاق به کار نظم و پشتکار است انتخاب با شماست سعی کنید تعادل را بین این دو کفه ترازو پیدا کنید
یک مثال جالب که شاید قضیه را روشن تر کند .
فرض کنید شما با اسکایپ و ایمیل زدن به مهندسان و برنامه نویسان مایکروسافت گوگل و آمازون موفق شدید با یکی از برنامه نویسان ارتباط بگیرید نظر او را جلب کنید که در کار شما و استارتاپ تان به شما کمک کند( البته اگر توانسته باشید با رقم‌های دلاری که می‌گیرند برایشان یاد کرده باشید که با شما همکاری کند اما فرض کنیم که با یک پیشنهاد خوب یکی از کارمندان ساتیا نادلا برده‌اید ! )
الکس گردیف موافقت می کند که با شما به صورت پاره وقت همکاری کند و شما بسیار شاد و خوشحال می شویم و به تمام دوستان تان می گوید که فلانی از مایکروسافت با من همکاری می کند و با هم روی پروژه ای جدید کار می کنیم .
یکی دو روز شما ایمیل دیگری به او می‌زنید و داستان ایده کسب و کارتان را با او به اشتراک می گذارید و راجع به جزئیات با هم صحبت می کنید و برای انجام کارها اعلام آمادگی میکند( تبریک می گوییم چقدر زبان انگلیسی خوب است ! )
بعد از رد و بدل شدن کلی پیام و فایل بالاخره شما چند است و کار ساده برای شروع به الکس می فرستید و از او می خواهد انجام دهد الکس هم موافقت میکند و می‌گوید که انجامش می دهم و شما شاد و خندان از بازی میکنید مدتی می گذرد خبری از الکس نیست دو هفته گذشت باز هم خبری از الکس نیست و این برنامه نویس با سابقه و متخصص از مایکروسافت هنوز این کار کوچک شما را انجام نداده است .
بالاخره تصمیم می گیرید که به او پیام دهید و دوباره درخواست کنید و جویای وضعیت انجام کار شوید. الکس پیامتان را می بیند و پاسخ می دهد ببخشید این مدت خیلی درگیر بودم حتماً به زودی انجامش می دهم خوشحال می‌شوید که هنوز فراموشتان نکرده و به یادتان هست
یک هفته دیگر می گذرد اما هنوز هیچ خبری از الکس و رفع مشکل چند خط کد شما در برنامه تان نیست. این کار کوچک بعد از گذشت سه هفته هنوز انجام نشده است باز به این فکر افتاد که به الکس پیام دهید و همان داستان قبلی دوباره تکرار می‌شود و الکس بهانه دیگری می آورد اما در چند هفته بعد جمعه شب ساعت ۱۱ شب به وقت خودشان البته ! کار انجام می شود
سیستم را چک میکنید و می‌بینید که کار کوچک شما انجام شده خوشحال و شاد می شوید و تسک های بعدی را برای الکس می فرستید و الکس مشابه قبل و بعد از مدت زیادی ، آخرشب روزهایی که کاری ندارد چند دقیقه‌ای را به کار شما اختصاص می‌دهد و با تأخیر زیاد کارتان را انجام می دهد
شما از این وضعیت راضی نیستید مگر می‌شود این کار ساده برای الکس که متخصص است این قدر طول بکشد
بعد از سه ماه شما به این نتیجه و جمع بندی می‌رسید که کار کردن با الکس دیگر فایده ای ندارد کند پیش می‌رود می پرسید و نارضایتی خودتان را نشان می‌دهید که هزاران کیلومتر از شما دور تر است یک پاسخ صادقانه می دهد “ببخشید اما من وقت نمیکنم کارها را انجام دهند”
شما که می دانستید وقت زیادی برای کارتان می گذارد با او صحبت می کنید و طی چند ایمیل اعتراضی از او گله می کنید که( عجب انگلیسی خوبی دارید که می توانید مودبانه اعتراض کنید ! )
بعد از چند سری رد و بدل شدن ایمیل تصمیم میگیرید کار را با الکس به پایان برسانید
بعد از گذشت این همه وقت کارتان هنوز خیلی جلو نرفته و از دست الکس خیلی شارژی هستید چند روزی به کارهای بد خود فکر میکنید البته نه در اتاق تان !
ایمیل‌ها ساعت انجام کار توسط الکس و سادگی کارها را مرور می‌کنیم و به یک نتیجه تعجب‌برانگیز می رسید الکس فقط شبها کارها را انجام می‌داده آن هم شب های یکشنبه و در باقی هفته اصلاً شما و کارتان را به یاد هم نمی آورده .
یعنی در واقع الکس در این سه ماه چند دقیقه کار استارت آپ شما را انجام می داد که احتمالاً به دو ساعت هم نمی رسیده است مجموع پیگیر کارهای شما بوده است.
کمتر از سه ساعت کار در سه ماه کاری یا به عبارت بهتر در هر ماه کمتر از یک ساعت برای کار شما وقت اختصاص داده است !
چه آمار تکان دهنده ! این تجربه برای شما گران تمام می شود اما درسهایی از آن گرفتید که تخصص همه چیز نیست و نظم و پشتکار و تعهد چیز بسیار مهم و تعیین کننده ای است شاید اگر به جای با یک مهندس از مایکروسافت آمریکا یک آگهی در دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه آزاد واحد گرمسار می دادید ، و یک نیروی کار متوسط اما با پشتکار و انگیزه پیدا می‌کردید کارگردان خیلی بیشتر جلو می رفت و این همه زمان را از دست نمی‌داد
شاید یک دانشجوی فریلنسر پارسکدرز یا پونیشا خیلی بهتر از الکس از آمریکا کار شما را راه بیندازد
راستی به نظر شما حالا تخصص مهمتر است یا تعهد !؟
دیدگاهتان را بنویسید